جایگاه عقل، و اندیشه در قرآن و روایات معتبر
برای درک بهتر از عقل به بررسی مفاهیم عقل میپردازیم تا مصادیق آن را در قرآن و انسان پیجوییم.
عقل و تعقل: تشخیص و نتیجهگیری پس از اعمال فکر و تجزیه و تحلیل در قرآن عقل و اعمال آن تعقل نامیده میشود.
فکر و تفکر: قدرت تجزیه و تحلیل پدیدهها در انسان نه تنها مورد تأکید و تمجید قرآن قرار گرفته، بلکه از آن به عنوان یک شگفتی یاد شده است:
«إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ* فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ». «2» الهام: در قرآن در موارد متعدد از الهام به عنوان وسیله معرفت یاد شده است «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَتَقْواها» الهام دریچهای غیر حسی از درون انسان به واقعیتی عینی است که توسط خدا رابطه انسان و جهان را فراهم میآورد.
شعور: شعور به معنی احساس و درک حقایق آشکار به نحو شهود بیشتر، با حواس ظاهری انسان مناسبت دارد و بیشتر، کاربرد آن در قرآن به صورت منفی دیده میشود، قرآن در موارد متعدد، کسانی را که حقایق آشکار را درک نمیکنند، به عنوان لایشعرون توصیف کرده است، بیگمان همه اینها، وسایل معرفتی و ابزارهای شناخت حقایق هستند. قرآن انسانهایی را که از (1). احزاب، آیه 35. (2). مدّثر، آیه 18.
این مواهب و ابزارهای معرفتی بهره نمیگیرند نکوهش میکند. «1» ماده عَقَلَ در صیغههای ذیل جمعاً 49 بار در قرآن کریم تکرار شده است. «2» همچنین ماده شَعَرَ به معنی «دریافت» و «حس کرد» جمعاً 25 بار تکرار شده است. «3» و نیز ماده فَکَرَ جمعاً 17 بار به صورتهای مختلف تکرار شده است. «4» همچنین ماده دَبَّرَ چهار بار در صیغههای مختلف تکرار شده است. «5» بنابراین آیات، وجود عقل و فکر و جایگاه رفیع اندیشه و تدبیر و شعور در انسان اعم از زن و مرد با 93 بار تکرار، مسلّم بوده و در خطابهای قرآن در برخی موارد، انسانها به خاطر عدم استفاده از این سه قوه فطری و ذاتی در انسان مورد مؤاخذه خداوند قرار میگیرند و خداوند با تکیه بر وجود این سه قوه، 70 بار دستور تقوا پیشگی به انسانها میدهند، که علاوه بر اثبات وجوب تقوا مصونیّت درونی انسانها را نیز ثابت میکند، چرا که تقوا امری است درونی و لوازم درونی نیز میطلبد، فکر و عقل و شعور از لوازم رعایت تقوا هستند که با تعقل و سنجش اعمال از لذّات زودگذر و فانی پرهیز کرده و به امور باقی بپردازند.
از همین روست دستور تفقّه در دین در آیه 122 سوره توبه، که عقل و اندیشه و شعور از لوازم تفقّه و تجزیه و تحلیل هستند، همه این کلمات در دو صیغه حاضر و یا غایب به صورت جمع که زن و مرد را شامل میشود آمده (1). عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ص 30- 28، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. سازمان چاپ و انتشارات 1373- چاپ چهارم، 1379.
(2). افلاتعقلون 22 بار- لعّلکم تعقلون 8 بار- ان کنتم تعقلون 2 بار- لایعقلون 11 بار- یعقلون 10 بار- تعقلون 1 بار- نعقل 1 بار- یعقل 1 بار.
(3). لاتشعرون 3 بار- لوتشعرون 1 بار- مایشعرون 6 بار- لایشعرون 15 بار.
(4). تتفکروا 1 بار- لعلّکم تتفکرون 2 بار- افلایَتَدّبرون 1 بار- اولم یتفکروا 2 بار.
(5). افلاتیّدبرون 2 بار- لیدّبروا 1 بار- افلم یدّبروا 1 بار.
حقوق و تکالیف زوجین، ص: 169
است. یکی از دلایل نزول قرآن نیز این است که مردم در آیات آن تدّبر و تعقل کنند:
«کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الأَلْبابِ». «1» «قرآن کتابی است مبارک و میمون که ما آن را بر تو نازل کردیم تا آن که (مردم اعم از زن و مرد) در آیات و نشانههای آن تدّبر کنند و صاحبان خرد پند گیرند».