آموزش قرآن در مکتب رسول اکرم (ص)


آموزش قرآن در مکتب رسول اکرم (ص)پیامبر اکرم (ص) نخستین معلم قرائت قرآن بود. قرآن را با صوتی زیبا و شمرده وبا رعایت وقف‌ها بر اصحاب می‌خواند. البته بر کثرت وجودت قرائت تأکید نمی‌ورزید. حتی می‌فرمود: قرآن را هر گونه‌ای که می‌توانید ، بخوانید. آن حضرت بیشتر بر فهم قرآن تأکید می‌کرد. حاملان قرآن نزد او مکانتی عظمیم داشتند. این مقاله مباحثی را در زمینه آنچه آمده ، در بر دارد. 
خدای متعال قرآن کریم را بر پیامبر خود فرو فرستاد و وی را به تلاوت قرآن بر بندگان و تعلیم کتاب و حکمت به آنان موظف فرمود. حضرت پیامبر (ص) به عنوان نخستین معلم قرآن ، آیات الهی را بر مردم می‌خوانده است و مؤمنان به تلاوت وی گوش جان فرا می‌داده‌اند. ایشان در همه جهات ، از جمله در مقام « تعلیم قرآن » اسوه حسنه بودند و در زمینه تعلیم کتاب و حکمت روشی حکیمانه داشتند. پیامبر اکرم (ص) و پس از ایشان ائمه معصومین (ع) به طور کلی شیوه زندگی کردن با قرآن را تعلیم می‌دادند ، و قرآن را به عنوان بخشی از زندگی و یا به تعبیر درست ‌تر ، متن زندگی اهل آن مطرح می‌ساختند؛ بطوری که در زندگی آنان ، پنهان یا آشکار ، حضوری دائمی و همیشگی داشته است. 
هدف پیامبر و بلکه هدف از نزول این کتاب آن بوده است که در همه عرصه‌های زندگی از نیازهای فردی وجسمی انسان‌ها تا حیطه تعلیم و تربیت ، نقش مستمر و فعّال داشته باشد.   
« حیات » قرآن در همین عرصه‌ها معنا می‌یابد؛ بر اساس این نوع آموزش ، قرآن پدیده‌ای جدا از زندگانی انسانها نبوده و مردم در مراجعه به آن ، نه از لحاظ قرائت و نه از لحاظ فهم و درک و عمل به آن با هیچ مشکلی مواجه نبوده‌اند. پیامبر اکرم و ائمه معصومین پیوسته می‌کوشیدند ، حجابهای مستور و غیر مستور بین قرآن و انسانها را بر طرف سازند ، تا آنان خود بتوانند از این معدن پر نور بهره‌ بگیرند. آنگاه راه بهره گیری را نیز به آنان می‌آموختند. 
بدون شک ، مشاهده وجود مقدس رسول اکرم ، آن شخصیت الهی و « اسوه حسنه » بر مسند اقراء و تعلیم قرآن کریم از زیباترین صحنه‌های سیره است. تواریخ وسیره‌ها صحنه‌های فراوانی را از این دست ضبط کرده‌اند. 
در آیه دوم سوره جمعه که وظایف سه گانه پیامبر (ص) را در هدایت امت بر می‌شمارد ، در میان آنها تلاوت جایگاه نخست را داراست: هو الذی بعث فی الأمیین رسولاً منهم یتلوا آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمهٔ و إن کانوا قبل لفی ضلال مبین. [جمعه ۲].
قبل از بحث تقدم یا عدم تقدم تزکیه بر تعلم ، باید گفت که این تلاوت آیات الهی است که بر هر دو مقدم شده است. قرآن مجید از مقوله « لسان » ، ‌« بیان » و « قرائت » است و دیگر آثار و خواص آن ، ورای « لسان »‌ آن که « عربی مبین »‌ است ، جای گرفته است. فرو نهادن دیده اهتمام بر این مقوله ، موجب بروز اختلال در تأثیر قرآن بر فرد و جامعه خواهد بود؛ هر چند بازار طرح و عرضه انواع بحثها و پژوهش‌ها گرم باشد.
) نحوه قرائت و اقراء پیامبر اکرم (ص) 
پیامبر اکرم (ص) در قرائت قرآن و آموزش آن به مردم از اوصافی برخوردار بودند که اینک بدان پرداخته می‌شود.
-۲) صوت نیکو 
مطابق روایتی از امام باقر (ع) که در تفسیر عیاشی آمده است ، پیامبر اکرم نیکوترین صوت را در قرائت قرآن داشته است: « إنَّ رسول الله کان احسن الناس صوتاً بالقرآن » [۱]. در روایتی دیگر آمده است: «‌ کان قرائته (ص) مفسَّرهًٔ حرفاً حرفاً » (قرائت پیامبر اکرم (ص) واضح ، حرف به حرف و عاری از هرگونه پیچیدگی و تداخل حروف بوده است).
-۲) وضوح قرائت
قرائت پیامبر اکرم (ص) خوش صدایی ، وضوح تام و تفکیک کامل حروف و آیه‌ها را با هم داشته است؛ امری که در بسیاری از قرائت‌های رایج امروز ، دیده نمی‌شود.
در روایتی زیبا ، که نسابی آن را نقل کرده است ، تصویری عینی از نمونه اقرای پیامبر اکرم (ص) بر اصحاب ، آمده است:
« عن عقبهٔ بن عامر قال کنت أمشی مع رسول الله (ص) فقال: یا عقبهٔ قل ، قلت: ماذا أقول؟ فسکت عنی ثم قال: یا عقبه قل قلت: ماذا أقول یا رسول الله ؟ فسکت عنی فقلت: اللهم أورده علیَّ‌ ، فقال: یا عقبهٔ قل ، ماذا أقول؟ فقال: قل اعوذ برب الفلق ... فقرأتها حتی أتیت علی آخرها ثم قال: قل ، قلت: ماذا اقول یا رسول الله ؟ قال : اعوذ برب الناس ... فقرأتها حتی أتیت علی آخرها»: چه بگویم؟ حضرت سکوت کرد. گفتم:« خدایا سخن حضرت را به من بازگردان » ، فرمود: ای عقبه! بگو! گفتم چه بگویم؟ فرمود: قل اعوذ برب الفلق ... من آن را خواندم تا به آخر آن رسیدم ؛ سپس فرمود: ای عقبه! بگو! گفتم: چه بگویم؟ فرمود:‌ قل اعوذ برب الناس ... من آنگاه آن را تا پایان خواندم).
یکی از نکته‌های این روایت ، آن است که حضرت از هر فرصت مقتضی برای تشکیل کلاس درس و آماده‌سازی ذهن کسی که برایش قرآن می‌خواند ، استفاده می‌کند. تکرار امر « قل » و پاسخ‌های عقبه مبنی بر اینکه « چه بگویم » وی را سرا پا گوش می‌سازد؛ تا به محض جریان یافتن واژه‌ها بر لب‌های مبارک حضرت ، آن را یکباره فرا گرفته ، به قلب خویش منتقل سازد.
-۳) رعایت وقوف
شناساندن مواضع وقف و تکیه بر رعایت آن ، یکی دیگر از ارکان آموزش پیامبر اکرم (ص) بوده است. بعضی اصحاب روایت کرده‌اند: « کنا نتعلم الوقوف کما نتعلم القرآن[۲]: ( همانگونه که قرآن را فرا می‌گرفتیم ، وقف‌ها را نیز می‌آموختیم).
امام امیرالمؤمنین(ع) حفظ وقوق را یکی از ارکان ترتیل می‌دانستند؛ چنانکه فرمودند:« الترتیل تجوید الحروف و حفظ الوقوف» ( ترتیل ، نیکو ادا کردن حروف و رعایت وقفهاست).
یکی از دقت‌های رسول اکرم (ص) وقف بر پایان هر آیه بوده است. در تفسیر مجمع البیان ، ذیل سوره « قل هو الله » آمده است، پیامبر در پایان هر آیه از این سوره وقف می‌فرمودند. این مسأله در روایتی دیگر از « ام سلمه » دارای شمولی بیشتر است: « کان النبی (ص) یقطع قرائته آیهٔ آیهٔ» ( پیامبر (ص) قرائت خویش را به صورت آیه آیه ، تقطیع می‌کردند).
-۲) اقراء کوثری 
آنچه در روش آموزش پیامبر اکرم (ص) به چشم نمی‌خورد ، «‌ اقراء تکاثری » است و آنچه اهمیت دارد ، « اقراء کوثری » است؛ یعنی اقرایی که خیر کثیر به همراه آورد ، نه ظاهری چشمگیر. شیخ صدوق در روایتی آورده است که مردی نزد پیامبر اکرم (ص) رفت تا وی را قرآن بیاموزد. حضرت شروع به خواندن قرآن کرد تا به این سخن خدای تعالی رسید که :« فمن یعمل مثقال ذرهٔ خیرا یره و من یعمل مثقال ذرهٔ شراً یره ». مرد گفت : همین مرا کافی است؛ آنگاه برخاست و رفت. پیامبر فرمود: این مرد رفت در حالی که فقیه گردیده بود[۳]. پیامبر (ص) در مقام سخن گفتن از تأثیراقراء و کوثری بودن آن ، از همین میزان اثرپذیری ، تعبیر به فقاهت و فهم دین کرده‌اند. 
روایتی دیگر از ابن مسعود و ابی بن کعب ، شیوه تعلیم رسول اکرم (ص) را اینچنین بیان می کند:« إن رسول الله (ص) کان یقرؤهم العشر فلایجاوزونها حتی یعلموا ما فیها من العلم فیعلمهم القرآن و العمل جمیعاً» [۴]. ( رسول خدا (ص) بر اصحاب‌ ، ده آیه را می‌خواند و آنان از آن ده آیه نمی‌گذشتند؛ تا آنچه از آگاهی در آن وجود داشت ، دریابند ، به این ترتیب ، پیامبر به ایشان قرآن و عمل را با هم تعلیم می‌داد.)
اولین نکته‌ای که از این حدیث استفاده می‌شود ، تقدم کیفیت بر کمیت و دوری از انباشتن آیه‌ها و سوره‌ها بر روی یکدیگر است. تحذیر امت از انبوه کاری و روی هم انباشتن بدون تدبر آیات در دستورها و ارشادهای پیامبر (ص) نسبت به قرائت قرآن در نماز نیز دیده می‌شود؛ ابوسعید خدری از پیامبر (ص) روایت کرده است: « أمرنا رسول الله أن نقرأ فاتحهٔ الکتاب و ما تیسر» [۵] رسول اکرم (ص) ما را به خواندن سوره « فاتحه الکتاب » و خواندن سوره‌ای کوتاه به دنبال آن امر کرد. تأکید حضرت در مورد نماز به جهت دوری از تحمیل بیش از حد و جلوگیری از پدید آمدن ادبار نستب به قرآن ، مورد تأکید قرار گرفته است. 
این در حالی است که بنا برچند روایت که « ابن شبهٔ » در « تاریخ المدینهٔ المنورهٔ » نقل کرده است ، عثمان شبها یک رکعت نماز می‌خوانده و قرآن را در آن ختم می‌کرده است [۶]. منظور ما در اینجا ، بررسی صحت و سقم سند این روایت نیست؛ تنها به ذکر این نکته اکتفا می‌شود که حتی اگر چنین کاری عملاً نیز مقدور باشد و فاصله چند ساعت میان نماز عشا و نماز صبح ، برای چنین کاری کفاف دهد ، دست کم تلاوتی واضح و مطلوب صورت نخواهد گرفت؛ به همین دلیل ، چنین اموری هرگز در کلام و ارشادهای معصومین (ع) دیده نمی‌شود و چنین توصیه‌هایی از سوی آنان ، صادر نشده است و اینگونه امور مورد تشویق قرار گرفته است ، تجهد با کیفیتی مخصوص است که در کتب متعدد وارد شده است؛ یعنی هشت رکعت نماز شب ، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر که در مجموع یازده رکعت می‌شود و رکوع و سجود پیاپی درمیان آن بنده را وادار می‌سازد ، پس از خواندن چند آیه در برابر پروردگارش به خاک درافتد و بر پاکی او وعظمت کتابش ، گواهی دهد. 
بنا بر فتوای علمای شیعه ، دست کم در چهار موضع قرآن کریم ، سجده واجب است و کسانی که با شنیدن آیات الهی سجده نمی‌کنند ، در آیات متعدد دیگری مورد توبیخ و ملامت قرار گرفته‌اند:« فما لهم لایؤمنون و إذا قریءَ علیهم القرآن لایسجدون» [انشاقق ۲۰ و ۲۱] ( آنان را چه شده که ایمان نمی‌آورند وچون قرآن بر آنان قرائت شود ، سر به خاک نمی‌سایند).
از سوی دیگر ، کسانی که با شنیدن آیات الهی ، سر به سجده فرود می‌آورند و یا به تعبیر دیگر ، آیات الهی را به خاک می‌افکند ، مورد تقدیر قرار گرفته‌اند: « إذا تتلی علیهم آیات الرحمن خروا سجداً و بکیاً » [مریم ۵۸] ( چون آیات ( خدای ) بخشنده بر آنان تلاوت شود ، به خاک و گریه می‌افتند).
در روایات ، احادیث متعددی از این دست ملاحظه می‌شود که:« من قرأ القرآن فی أقل من ثلاث لم یفقهه» ( هر که قرآن را در کمتر از سه روز بخواند ، آنرا فهم نمی‌کند).
اصحاب ، همزمان با نزول تدریجی قرآن و به فراخور حال خود ، آیه‌ها و سوره‌های پراکنده را با واسطه‌ و یا بی واسطه‌ ، از لسان مبارک بزرگ معلم قرآن و به صورت سمعی ، فرا می‌گرفتند.
چه بسا فردی از صحابه تازه مسلمان یک یا چند سوره می دانست و صحابی دیگر که سابقه بیشتری در اسلام داشت ، دهها سوره. برای هر یک از این دو ، همان میزانی که فرا گرفته بودند و آن را بدون هیچگونه عارضه و مشکلی قرائت می‌کردند ، « قرآن» محسوب می‌شد و عبارت پایانی آن ، موضع ختم ایشان تلقی می‌گشت. 
پیامبر اکرم (ص) در شیوه آموزش از یکسو ، بر این اصل تأکید می‌کرد که « قرآن » محسوب می‌شد و عبارت پایانی آن ، موضع ختم ایشان تلقی می‌گشت.
پیامبر اکرم (ص) در شیوه آموزش از یکسو ، بر این اصل تأکید می‌کرد که « قرآن » هر کس به همان میزانی است که بر او قراء شده و او آن را فراگرفته است؛ لذا قرآن آموز را از انبوه ‌کاری و انباشت تکاثری باز می‌داشت تا بقیه سوره‌ها را نیز به همان شیوه اصولی و صحیح اقراء از جناب ایشان یا دیگران فرا گیرد و از سوی دیگر ، بر تکرار مستمر میزان فراگرفته شده، به منظور تثبیت آن در قلب قرآن آموز ، تاکید می‌ورزید: سئل رسول الله (ص) أیُ الناس خیر؟ قال:« الحال المرتحل ، أیْ الفاتح الخاتم الذی یفتح القرآن و یختمه فله عندالله دعوهٔ مستجابهٔ»‌ [۷] ( از پیامبر (ص) سؤال شد: بهترین مردم چه کسی است ؟ فرمود: حال مرتحل ؛ یعنی کسی که پیاپی قرآن را به قرائت آغاز می‌کند و آن را به پایان می‌برد. دعای چنین کسی نزد خدا مستجاب است)[۸].
-۲) « تیسیر» در تعلیم قرآن کریم
آنچه گذشت ، نمونه‌هایی از تیسیر و تسهیلی بود که کار رسول خدا (ص) ، به عنوان معلم قرآن ، وجود داشت. موضوع «تیسیر» و « تیسر » در قرائت و حفظ قرآن کریم ، محدود به عوامل مذکور نمی‌شود؛ بلکه دامنه آن بسیار وسیعتر از این موارد است. 
بسیاری از سخت‌ گیریهایی که امروزه ، در باب تعلیم قرآن کریم به چشم می‌خورد ، در زمان پیامبر اکرم (ص) بر « إقرای» قرآن و شیوه اصحاب ، بر « استقراء »‌ و تکرار آیات ، استوار بود. و هر کس از سیاه و سفید و عرب و عجم ، بر حسب وسع و تواناییی خود‌ ، به فراگیری قرآن می‌پرداخت و سعی آنان نیز نزد پیامبر اکرم (ص) همواره مشکور بود. 
سیره پیامبر اکرم (ص) تشویق حکیمانه و خردمندانه مشتاقانه کلام وحی بود. ایشان هیچگاه به سخت‌گیریها و نکته ‌سنجی‌های تجویدی نمی‌پرداختند و از تشویق‌های غیر معقول نیز که گاه گروهی معدود را در اوج قهرمانی قرار می‌دهد و دیگران را ولو به طور غیر مستقیم ، در مرتبه‌ای پایین‌تر می‌نشاند و آنها را فاقد کار‌آیی و هنرنمایی درعرصه قرائت قرآن نشان می‌دهد، پرهیز می‌کردند. در حدیثی از ایشان آمده است: « إن الرجل الأعجمی لیقرأالقرآن بعجمیته فترفعه الملائکهٔ علی عربیهٔ» [۹] ( مرد غیر عرب از امت من ، قرآن را به زبان غیر عربی می‌خواند ؛‌ آنگاه ملائکه ن را به همان صورت عربی خالص ، بالا می‌بردند).خداوند قرآن را آسان قرار داد تا برای همگان « ذکر » و وسیله پند‌آموزی باشد و این آسانی را با لسان پیامبر (ص) صورت داد: و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر[قمر ۱۷] ( قرآن را آسان کرده‌ایم . آیا پند گیرنده‌ای هست ؟ ) ، فإنما یسیرناه بلسانک لعلهم یتذکرون [دخان ۵۸] ( آن را با زبان تو آسان ساختیم ، باشد که پند گیرند). نمونه‌ای از تسهیل و تیسیر نبوی چنین است که منافقان حسود از انتخاب بلال حبشی به عنوان مؤذن پیامبر ، بسیار ناخشنود بودند و به دنبال بهانه‌ای می‌گشتند. بهانه آنان این بود که بلال کلمات را صحیح و شیوا تلفظ نمی‌کند؛ از اینرو نباید بر بام کعبه و در برابر دوست و دشمن ، اذان گوید. از آنجا که احتمال می‌رفت ، پیامبر اکرم (ص) برای رفع جوسازی و حل اختلاف شخص دیگری را برای گفتن اذان برگزیند ، پیک وحی به حضور ایشان رسید و گفت : خداوند می‌فرماید ، کسی جز بلال اجازه ندارد بر فراز بام کعبه اذان بگوید.
مولوی اعراض آنها را در مثنوی چنین توصیف می‌کند که گفتند: شایسته نیست در آغاز حکومت نوپای اسلام ، آن هم در جزیرهٔ العرب ، که آکنده از عرف فصیح و لغت‌دان است ، بلال حبشی ، یک نفر عجمی که بجای « ح »‌ ، « هـ » و به جای «شین» ، « سین »‌ می‌گوید ،‌ اذان بگوید. چه بسا آنان بین خود ، مسایل دیگری نظیر رنگ پوست ، کیفیت صدا و پایین بودن طبقه اجتماعی بلال نیز مطرح می‌نمودند و به آن دهن کجی می‌کردند. 
همچنین نقل است ، بلال تمام شین‌ها را سین ( به جای اشهد ) تلفظ می‌کرده است؛ معصوم علیه السلام در برابر اعتراض ظاهرپرستان به این مسأله ، فرموده است: إن سین بلال عندالله الشین[۱۰]( سین بلال در پیشگاه خدا شین است).
و نیز نقل است شخصی به محضر امیرالمؤمنین (ع) آمد و عرض کرد: امروز مردی را دیدم که درباره تلفظ صحیح و فصیح کلمات ، با بلال بحث می‌کرد و بر تلفظ غیر صحیح بلال نیشخند می‌زد. حضرت علی (ع) فرمود:« مقصود از تلفظ صحیح آن است که موجب صحت و پاکی اعمال گردد. الفاظ صحیح سودی به حال فلان کس ندارد ، اگر اعمالش نادرست باشد. آنگاه فرمود:« و ما یضر بلالاً لحنه إذا کانت أفعاله مقومهٔ أحسن تقویم و مهذبهٔ احسن تهذیب » [۱۱]( نادرست خواندن بلال زیانی نمی‌رساند؛ هرگاه کردارش به بهترین وجه و با برترین خلوص باشد).
از آنجا که پیامبر اسلام (ص) در آغاز ، طلب علم را فریضه‌ای برای هر مسلمان خوانده بود ، حکومت‌های پس از ایشان نیز در نظر گرفتن فرهنگ عمومی جامعه ، اغراض مختلف و به هر حال ، برای ابراز وجود ، جانب اجبار را گرفتند. 
نزول قرآن و شیوه پیامبر ، جامعه جاهلی را به جانبی سوق داد که در مدتی کوتاه به هیچ حکومتی اجازه کم اعتنایی به علم و فرهنگ را نمی‌داد؛ اما در پیش گرفتن راه افراط موجب رخنه خلل و اشکال در آموزش حکیمانه نخستین ، گردید.
-۲) شیوه خود تصحیح
یکی از مسائلی که امروزه ، مورد تأکید کارشناسان امر آموزش است ، بکارگیری شیوه « خود تصحیح» ( Autocorrcitif) و رعایت حداکثر اجتناب از تصحیح مستقیم آموزنده ، به خصوص زبان آموز است. این امر در آموزش قرآن ، اهمیتی ویژه می‌یابد و بخشی از « تیسیر » در قرائت قرآن ، منوط بدان می‌باشد؛ چنان که پیش از این ، به مناسبتهای در مورد آن سخن گفتیم. پیامبر اکرم (ص) نه تنها این تیسیر را در مورد لهجه‌ها به کار می‌گرفت ، تا بلال حبشی ، صهیب رومی ، سلمان فارسی، عرب مکه و مدینه و طائف و بادیه و نقاط دیگر بتوانند قرآن کریم را به حسب استطاعت و با لهجه خود ، به آسانی بخوانند و آن را برای خود « ذکر» قرار دهند ، بلکه آن را در مورد اصحابی نیز که بدون داشتن ویژگی‌ها و تفاوتهای بالا ، آیه و عبارتی را به طرق مختلف می‌خواندند ، روا می‌داشت. صحابه در حفظ آیه‌های قرآن و قرائت آنها با یکدیگر اختلاف داشتند و پیامبر (ص) در عین اطلاع از همه این اختلافها ، آنها را آنطور که شنیده بود ، برای اصحاب تجویز می‌فرمود[۱۳].
ناگفته نماند ، در اینجا سخن از « تجویز»‌ است؛ یعنی اجازه‌ای که پیامبر (ص) برای ترویج هر چه سریعتر قرآن در محیط حجاز و بلکه فراتر از آن صادر می‌فرمود و سهولتی که ایشان در نظر می‌گرفت. در کنار این تسهیل و تیسیر ، قرائت روز و شب پیامبر اکرم (ص) ، بزرگان صحابه ، کاتبان درجه اول وحی و امثال ایشان قرآن را ـ به همان قرائت واحدی که از سوی خدای واحد نازل می‌شد ـ به گوش اصحاب می‌رساندند و همگان می‌دانستند که قرآن همان است و این تسهیل و ترویج ، دخلی به تغییر و تحریف کتاب ندارد. همچنین ، قرائت صواب قرائتی بود که بیشترین نزدیکی را به قرائت پیامبر ( ص) داشت و تأثیری که غلط خواندن قران در آن زمان برخود قرآن می‌توانست داشته باشد ، کاملاً ناچیز بود؛ زیرا در آن زمان ، اکثر صحابه آیات قرآن را حفظ بودند و تدبیر حکیمانه پیامبر اکرم(ص) نه تنها سبب گردیده بود قرآن هیچگاه در قید و بند کشمکش لهجه‌های عرب جاهلی ، اختلاف فرهنگها و حتی سلیقه‌ها و اجتهادهای اشخاص و قاریان نماند ، بلکه این امکان را فراهم ساخته بود که به دور از هر نوع عارضه‌ای که برای قرائت قرآن پیش می‌آمد ، به بهترین وجه ، برای ترویج کلام وحی ، بهره گرفته شود و هر یک عاملی برای ترویج قرآن ، در میان اشخاص و قبایل گردد. در هیچ یک از احادیث و روایات ، تذکر و تصحیح مستقیمی از پیامبر (ص) به چشم نمی‌خورد؛ هرچه هست ، سراسر تشویق و تکریم است؛ به همین سبب ، قرآن در اندک زمانی ، نواحی و مرزها را درنوردید و در همه جا شور آفرید.
با آنکه قرائتهای مختلف در منظر پیامبر (ص) و ائمه شکل گرفت و همچنانکه اشاره شد ، قرائت صحیح ، همواره از لسان پیامبر ، اصحاب و بعدها ائمه شنیده می‌شد و مسلمانان قرائت « اسوه حسنه » و الگوی برتر را بر هر قرائتی ترجیح می‌دادند. همچنین سراسر استنادهای پیامبر (ص) و ائمه در مقام تعلیم ، تدبر و فهم قرآن ، به قرآن و یا ذکر شواهد و دستورالعملهای فقهی ، اخلاقی و مانند آن – که هم اکنون در احادیث مأثور ، مضبوط است ـ همواره بر اساس قرائت واحد و مشهور بوده است و در این زمینه از استناد به قرائتهای مختلف پرهیز می‌جستند. 
درباره نقش قرائت واحد و یکپارچه پیامبر (ص) و ائمه در میان مردم و جایگاه آن نسبت به قرآن ، می ‌توان به نمونه قرائـــت
« ادبی » اشاره کرد. ابی بن کعب ابوالمنذر انصاری خزرجی ( ت ۲۰ق ) پس از علی بن ابی‌طالب (ع) صحابه را اقرا می‌کرد؛ یعنی مستند قرائت آنها بود. علت آن که ابی پس از علی (ع) سمت مقری را احراز کرد ، آن بود که وی برای گرفتن قرائت صحیح ، همه قرآن را نزد پیامبر (ص) خواند و آن را « عرضاً »‌ برایشان قرائت نمود[۱۴]؛ به همین رو بعدها در لسان معصوم (ع) آمده است که : « نحن علی قراءهٔ ابی» [۱۵] ( ما بر قرائت اُبی هستیم ).
در عین حال ، تسهیل نبوی ـ که قبلاً درباره آن گفتگو شد ـ بی دلیل هم نبوده است؛ به عنوان مثال ، پیامبر (ص) دستور فرمود، هرکس باید قرآن را همانگونه که فرا گرفته است ، بخواند تا هرج و مرج و در هم آمیختگی پیش نیاید. همچنین حضرت، اصحاب را از جدال با یکدیگر ، در این زمینه نهی می‌فرمود[۱۶].
در اینجا دو مطلب را باید افزود؛ نخست آن که تسهیل و تیسیر نبوی ، مبتنی بر شیوه خود تصحیح آموزش بوده است تا هریک از صحابه با مشاهده واستماع قرائت صحیح ، حتی الامکان ، قرائت خود را به سوی آن سوق دهد. دیگر آنکه ، خداوند حفظ قرآن را از تحریف تضمین فرموده است: إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون[حجر ۹].
این تضمین و تضمین‌های متعدد دیگری که در قرآن آمده است ، بر ناتوانی بشر از دست‌اندازی بر حریم کلام وحی تصریح می‌کند و هرگونه تشویشی را نسبت به اشکالاتی که اصحاب به قرائت آن می‌کردند ،‌ از دل صاحب مکتب و آوردنده قرآن ، می‌زدوده است. این همه در حالی است که امروزه غلط گرفتن در کلاسها وجلسه‌های آموزش و قرائت قرآن ، به صورت امر جداناپذیر در آمده است و گاه به کارگیری خشونت و تهدید ، امری صواب و ثمربخش تلقی و بلکه توهم می‌گردد. در حالی که اگر نیک نگریسته شود، این موارد یکی از عوامل عمده سرخوردگی افراد خردسال یا بزرگسال از محافل قرائت وتعلیم قرآن است.
۷-۲) تشویق پیامبر اکرم (ص) درحق حاملان قرآن
پیامبر اکرم (ص) در صحنه‌های گوناگون سیاسی و اجتماعی به حاملان قرآن اهمیت می‌دادند. حضرت درگزینش امیران جنگی که بدون شک ، امری بسیار حساس و مرتبط با روحیه ، امنیت و سرنوشت امت و حکومت نوپای اسلامی بود میزان «قرآن خوانی» و یا « قرآن دانی » آنان را مدنظر و منشأ اثر قرار می‌دادند. در خبری آمده است:« بعث النبی ( ص ) وفداً إلی الیمن فأمر علیهم أمیراً منهم و هو اصغرهم فمکثوا أیاماً لم یسیروا [...] فقال له رجل یا رسول الله أتومره علینا و هو أصغرنا فذکر النبی (ص) قرائته للقرآن» [۱۷]. ( پیامبر اکرم(ص) هیأتی را به یمن فرستاد و امیر آنان را کسی قرار داد که جوانترین ایشان بود. مدتی گذشت اما آنان حرکت نکردند تا اینکه مردی به پیامبر (ص) عرض کرد: آیا کسی را به امیری ما می‌گماری که کم سن‌‌ترین ماست؟! پیامبر در پاسخ میزان تبحر وی را در قرائت قرآن ، یادآور شد).
پیامبر اکرم(ص) از ذکر مقام والای حاملان قرآن ، حتی پس از مرگ ایشان نیز غفلت نمی‌ورزید؛ چنانکه در جنگ احد ، هنگام دفن شهدا ، فرمود:« أنظروا أکثرهم جمعاً للقرآن فاجعلوه أمام صاحبه فی قبره» [۱۸] ( بنگرید کدامیک از ایشان بخشی بیشتری از قرآن را فراگرفته است؛ وی را قبل از همرزمش در قبر قرار دهید).
آورده‌اند که پیامبر (ص) در روز احد امر کرد ، کسانی را که در صحنه نبرد ، در یک صف واحد قرار داشتند و از رتبه‌های جهادی یکسان برخوردار بودند ، در یک قبر دفن کنند. این کار نه به جهت کمبود جا و زمین ، بلکه از سر اکرام و احترام شهیدان و بر اساس موقعیت آنان در حیات تا لحظه شهادت صورت گرفت[۱۹].
-۲) تأکید بر آموزش قرآن 
حضرت رسول اکرم (ص) در کنار سایر کوششها و دقتهایی که به کار می‌بستند ، بر مسأله ترویج و باز بودن مستمر باب تعلیم قرآن در جامعه تأکید می‌ورزد. چنانکه فرمود:« خیارکم من تعلم القرآن و علمه»؛ مقصود پیامبر اکرم (ص) در این حدیث و مانند آن ، فراگیری همه قرآن و آموختن روخوانی و تجوید و مانند آن نیست؛ بلکه حتی تعلیم و تعلم یک آیه نیز می‌تواند مصداقی از این بیان نبوی بوده باشد؛ چنانکه حضرت فرمود:« بلغوا عنی ولو آیهًٔ‌» ( از من به دیگران برسانید؛ حتی یک آیه را».
مسلمان حتی در برابر یک آیه قرآن هم باید خود را مأمور به تبلیغ بداند و آن را بر اساس همان روش حکیمانه ، دقیق و حساب‌شده‌ای که در سیره و سنت معلم نخستین قرآن وجود داشته و نمونه‌هایی از آن ذکر گردید ، تبلیغ کند.
صاحب اثر : ابوالفضل خوش‌منش 
منبع : صحیفه مبین ، دوره دوم ، شماره ۱ 
منابع 
طباطبائی ، سنن النبی ۳۰۸. 
سیوطی ، الاتقان ۱/۱۱۱۵. 
مجلسی ، بحارالانوار ۸۹/۱۸. 
کلینی ، اصول کافی ، فضل القرآن. 
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.